×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

بخند تا دنیا به روت بخنده

اخماتو وا کن دیگه

ممكنه دیگه هیچ وقت نتونی

مرد جوانی در آرزوی ازدواج با دختر كشاورزی بود
كشاورز گفت برو در آن قطعه زمین بایست. من سه گاو نر را آزاد می‌كنم اگر توانستی دم یكی از این گاو‌های نر را بگیری، دخترم را به تو خواهم داد. مرد قبول كرد.
چهارشنبه 30 آذر 1390 - 12:10:33 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم

آخرین مطالب


دل کندن


با تو دیشب تا کجا رفتم


اینترنت ایران


گاهی


هر شب


سهم من از لحظه های بی تو


تو نیستی که بیبنی


فرهنگ لغت


فامیل شناسی


مرامتو عشقه !!!


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

67694 بازدید

57 بازدید امروز

12 بازدید دیروز

116 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements